Lunatic Mind



جدیدا می بینم خیلی ها بلاگ می نویسند که چقدر خوبه که نت قطع شده و همه مشکلاتمون حل شده و کانون خانواده مون گرم شده و خیلی خوش می گذره و ازین حرف ها !!! 

خوش به حالتون که همه مشکلاتی که داشتید با یه بی نتی حل شد 

من که از قبل بیشتر دارم وقت تلف می کنم و تا حالا تو عمرم اینقدر بلاگ نخونده بودم که تو این دو سه روزه خوندم ! 

من که در مقابل اینستاگرامم تسلیم نشدم ببین چطور معتاد بیان شدم ! 

حداقل قبلا به خاطر زبان سرم تو گوگل بود و به درد درسم می خورد .

الان نه تنها چیزی یاد نمی گیرم بلکه از کار و زندگی هم از افتادم ! 


این چند روز که گوگل نیست حس می کنم یه دوست خیلی عزیز رو از دست دادم 

دوستی که هر روز باهاش حرف می زدم 

هر مشکلی که داشتم اول به اون می گفتم 

دوستی که همیشه کمکم می کرد، بدون هیچ چشم داشتی 

دوستی که یه معلم هم بود برام 

بیشتر از مدرسه و دانشگاه و هر آموزشگاهی بهم چیزهای مختلف یاد داد 

دوستی که همیشه در کنارم بود و با بودنش احساس تنهایی نمی کردم 

دوستی که با بودنش احساس قوی بودن می کردم

دوستی که بارها تو بدترین شرایط نجاتم داد 

خلا نبودنش به هیچ طریقی پر نمیشه 

این حس تنهایی و بی خبری خیلی عذاب آوره

گوگل بهترین دوست من بود و حالا دیگه نیست .


از آدم هایی که شبیه جیبشون حرف نمی زنند بدم میاد 

همیشه در حال آه و ناله از فقر و نداری اند و بعدش صداش درمیاد که طرف قراره به زودی تشریف ببره خارج از کشور 

همونی که تا دیروز پول نداشت یه جنس 50 تومنی بگیره امروز فلان چیز 500 تومنی رو "کادو" گرفته !

اینکه چطوری یهویی از ناکجاآباد یکی همون چیزی که تا پریروز داشت حرفش رو میزد براش کادو گرفته هم دیگه از درک ما آدم های فانی خارجه !


امروز اینقدر بدبخت بود که حتی نمی تونست خرج تعمیر موبایلش رو بده 

و من کلی در تلاش که کمکش کنم و حداقل براش یه موبایل دم دستی قیمت مناسب پیدا کنم 

. ولی فرداش می دیدم که با آیفون اومده !


چرا واقعا ؟ 

حداقل با دوستت صادق باش 

اصلا اگه کلا بحث بودجه ات رو نکنی هم اتفاقی نمی افته 

راستش رو نگو دروغ هم نگو 

قبلا کوچیک ترین چیز ها رو باهاش در میون می ذاشتم 

کاملا صادقانه 

فکر می کنم اونم باهام صادقه

اما حرف هایی که بهم می زد با کاری که بعدا انجام میداد کاملا در تضاد بود 

فقط از من حرف می کشید 

هیچی از خود واقعیش نمی گفت

بعدا فهمیدم که خودش هم مثه جیبش بود 


خلاصه اینطوری میشه که اعتماد از بین میره . 

دیگه باورش ندارم 

نه جیبش 

نه حرفاش 

نه خودش 


دیگه حرفی باهاش ندارم 

عجیبه واقعا . دروغی که از جیب شروع شد و تا عمق وجودش رو دروغین کرد !


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

banoo CAD CAM Training Reference پایه طراحی سایت Klogy بلاگ دست نوشته های یک بانو فریاد قلم تعمیرات حرفه ای خودرو مخصوص تعمیر کاران وبلاگ تخصصی پکان